مهاجرت به ایرلند

2015/03/24

چند نفری از دوستان در مورد مهاجرت به ایرلند و مشاغل حوزه فن‌آوری و غیره سوال کرده بودند، فکر کردم تلفیق همشون رو تو یه پست بنویسم. توضیح بیشتر این که این پست رو حدود بیست روز قبل نوشتم ولی ظاهرا اون وسطها ارتباط با سرور قطع شده بود و نسخه پیش نویس نهایی ذخیره نشده بود و کل پستم پرید. این یک ماه برام خیلی خیلی پرمشغله بود، هکتون، نمایشگاه عکس، مرحله بین‌المللی هکتون، سنت پاتریک، نوروز و … بالاخره امروز فرصت کردم مجددا بنویسمش. با پوزش از تاخیر و با آرزوی سال ۹۴ای پربار. اگر لازم باشه، هر روز دویست بار هم تکرار می‌کنم که مهاجرت موضوع ساده‌ای نیست و پیچیدگی‌های خاص خودش رو داره. اگر کسی رو می‌بینید که می‌گه رفته کشور فلان و اصلا تو عین خود بهشته، مطمئن باشید که خیلی چیزاش می‌لنگه که اینطوری انکار می‌کنه. هر جامعه‌ای مسایل خودش رو داره و هیچ جایی ایده‌آل نیست. در این که سیستم زندگی، رانندگی، احترام و ارزش انسان‌ها و غیره تو خیلی از کشورها بهتر از ایران هست شکی نیست اما همه چیز به این...

زندگی در ایرلند

2015/02/21

خیلی وقته که تو ذهنم هست در مورد زندگی در ایرلند بنویسم ولی غیر از یکی دو پست، کار دیگه ای از پیش نبردم! دوستی در این مورد ازم پرسیده بود و فکر کردم بهونه ای هست واسه نوشتن این مطلب، شاید به درد یکی دیگه هم خورد. جمهوری ایرلند کشوری هست کوچک در غرب بریتانیا (و پیش تر بخشی از اون) که کمتر از یک قرن پیش مستقل شده، با ۴ میلیون و خرده ای جمعیت که حدود ۲ میلیونش در پایتخت (دوبلین) متمرکز شده. زبان ملی ایرلند، ایرلندی هست که صرفا با تلاش مداوم دولت و اقلیت ناسیونالیست متعصب زنده نگه داشته شده و زبان رسمی و رایج، انگلیسی هست. ممکنه خنده دار به نظر بیاد ولی باد و آب بزرگ ترین منابع طبیعی این جزیره سرسبز هستن و غیر از اون، ذخایر و منابع نفتی و غیره درش نیست. فراوانی آب در حدی هست که تا حالا هیچ خونه ای کنتور آب نداشته و تا به حال قبض آبی برای مردم این سرزمین وجود نداشته ولی چند ماهی هست که متاسفانه یا خوشبختانه بر سر نصب کنتور و تعیین نرخ آبونمان آب بین دولت و مردم کشمکش هست. بگذریم، ولی سوالی...

استارباکز

2015/02/14

تو یه استارباکز نشستم و مشغول سر و کله زدن با یه تیکه کد هستم که به هیچ صراطی مستقیم نمیشه. چهار تا دختر و پسر جوون نشستن پای یه میز و با لپ تاپ ها و کاغذها و جزوه هاشون سخت مشغولند. با خودم فکر می‌کنم حتما دانشجوئند. ولی همینطور که فنجونمو سر میکشم، چشمم بهشون میفته و یه درگیری ناخودآگاه تو مغزم پیش میاد که اینا سنشون کمتر از ۱۸ هست و نمیتونم بفهمم که چطور ممکنه دانشجو باشند. بعد از چند لحظه متوجه میشم که کاملا ناخودآگاه مغزم داره دسته ای مختلط از دختر و پسرهای مشغول کار/مطالعه رو تو مینیمم رده دانشجو دسته بندی میکنه، چرا که دبیرستان یا هرجور مدرسه که نمیتونه مختلط باشه!! نمیدونم دقیقا چه مدت لازم هست تا رسوبات تعالیم و افکار جامعه بیمار، از ذهن یک غنچه اسلام که دیگه بالغ و شکوفا هم شده، تصفیه بشه و از ناخودآگاهش بیاد بیرون… منبع اصلی...

بانکداری الکترونیک ؛ ایران بدترین نیست!

2014/04/13

حقیقتش اینه که ما ایرانی‌ها به خاطر شرایط سیاسی و اقتصادی کشورمون، همیشه فکر می‌کنیم که بدترین چیزها رو در مقایسه با بقیه دنیا داریم. اما دقیق‌تر که نگاه کنیم، متوجه می‌شیم که این تفکر، تفکر درستی نیست. من مدتیه که به این مسایل دارم فکر می‌کنم و دوست داشتم در موردش بنویسم.ی اخیرا بعضی از بانک‌ها تغییراتی در سیستم اس‌ام‌اس بانکشون ایجاد کردند که به شدت بحث برانگیز شده و همه در اینترنت به انتقاد ازشون پرداختند.ی موضوع از این قراره که چند وقت پیش بانک سامان به مشتری‌های ا‌س‌ام‌اس بانکش ابلاغ کرد که برای تراکنش‌های زیر ۱۰۰۰۰ تومن، پیامک نمی‌فرسته. این موضوع باعث شکایت خیلی از مشتریان و ظاهرا بستن حساب‌هاشون از بانک سامان شده و گویا چند روز پیش بانک اقتصاد نوین هم به این جمع پیوسته و همین تصمیم رو گرفته.س این که یک مشتری دوست داره از تمامی جزییات تراکنش‌های بانکیش مطلع بشه، خواسته‌ای کاملا طبیعی و منطقیه و اعتراض به تغییری در این سیستم هم می‌تونه منطقی باشه. اما در بین صدها نظر کاربرهای...

زندگی بهتر یا زندگی شادتر؟!

2013/12/10

وقتی کوچیک‌تر بودیم، همیشه شعار « فرزند کمتر، زندگی بهتر » رو می‌دیدیم رو در و دیوار. یه خونواده چهار نفری متشکل از یه بابا، یه مامان مسلمون مقنعه به سر، یه پسر و یه دختر مسلمون مقنعه به سر حتی قبل از سن تکلیف. الان حدود ۲۰ سالی از دوران اون شعارها می‌گذره و جمعیت ۷۵ میلیونی کشور هنوز کار و درآمد و وضعیت اقتصادی و رفاهی مناسبی نداره. کلان‌شهری مثل تهران مملو از جمعیت شده و دود اگزوز و آلودگی و ترافیک. همین دو سال پیش بود که صبح‌ها به میدون ونک که می‌رسیدم، حس می‌کردم زندگی ماشینی مدرن شهری که می‌گن همینه. همه عین ربات‌های فوق سریع می‌دوند که خودشون رو به زندگی برسونند. جمعیتی بزرگ که خیلی از جوون‌هاش بی‌کارند و کارمند‌هاش هم امنیت شغلی خوبی ندارند. تامین زندگی شخصی با رفاه نسبی، کار سختیه و اگر این شخص تبدیل به یک خونواده بشه، این کار دو چندان سخت می‌شه. حال این که این خونواده چطور قصد تولد، تامین و پرورش یک بچه رو داره، جای سوال هست و حال این که این روزها اتوبان‌های تهران مزین به این...