زندگی بهتر یا زندگی شادتر؟!

2013/12/10

وقتی کوچیک‌تر بودیم، همیشه شعار « فرزند کمتر، زندگی بهتر » رو می‌دیدیم رو در و دیوار. یه خونواده چهار نفری متشکل از یه بابا، یه مامان مسلمون مقنعه به سر، یه پسر و یه دختر مسلمون مقنعه به سر حتی قبل از سن تکلیف. الان حدود ۲۰ سالی از دوران اون شعارها می‌گذره و جمعیت ۷۵ میلیونی کشور هنوز کار و درآمد و وضعیت اقتصادی و رفاهی مناسبی نداره. کلان‌شهری مثل تهران مملو از جمعیت شده و دود اگزوز و آلودگی و ترافیک. همین دو سال پیش بود که صبح‌ها به میدون ونک که می‌رسیدم، حس می‌کردم زندگی ماشینی مدرن شهری که می‌گن همینه. همه عین ربات‌های فوق سریع می‌دوند که خودشون رو به زندگی برسونند. جمعیتی بزرگ که خیلی از جوون‌هاش بی‌کارند و کارمند‌هاش هم امنیت شغلی خوبی ندارند. تامین زندگی شخصی با رفاه نسبی، کار سختیه و اگر این شخص تبدیل به یک خونواده بشه، این کار دو چندان سخت می‌شه. حال این که این خونواده چطور قصد تولد، تامین و پرورش یک بچه رو داره، جای سوال هست و حال این که این روزها اتوبان‌های تهران مزین به این...

More Children or Less?

2013/12/10

Just as many other peers of mine born on the 80s, I was born in the middle of Iran-Iraq war. A lot of people got killed during those miserable 8 years. So the government had already started encouraging families to have more children to balance the population. Some years passed, and I grew up. I went to the elementary school. I remember there were 48 of us in one single class room, and usually there was a challenge among the kids to *win* by proving there are more students in their classroom than the others! All schools were full of kids, and recovering from a war, the country didn’t have good facilities for that young population. I was growing up and it was time to enter the secondary school. Good schools had to be selective among all those kids and one had to be either smart or hardworking, or have some VIP relative in charge (including having a close family member killed in the...