زندگی در ایرلند

2015/02/21

Share On GoogleShare On FacebookShare On Twitter

خیلی وقته که تو ذهنم هست در مورد زندگی در ایرلند بنویسم ولی غیر از یکی دو پست، کار دیگه ای از پیش نبردم! دوستی در این مورد ازم پرسیده بود و فکر کردم بهونه ای هست واسه نوشتن این مطلب، شاید به درد یکی دیگه هم خورد.

جمهوری ایرلند کشوری هست کوچک در غرب بریتانیا (و پیش تر بخشی از اون) که کمتر از یک قرن پیش مستقل شده، با ۴ میلیون و خرده ای جمعیت که حدود ۲ میلیونش در پایتخت (دوبلین) متمرکز شده. زبان ملی ایرلند، ایرلندی هست که صرفا با تلاش مداوم دولت و اقلیت ناسیونالیست متعصب زنده نگه داشته شده و زبان رسمی و رایج، انگلیسی هست. ممکنه خنده دار به نظر بیاد ولی باد و آب بزرگ ترین منابع طبیعی این جزیره سرسبز هستن و غیر از اون، ذخایر و منابع نفتی و غیره درش نیست. فراوانی آب در حدی هست که تا حالا هیچ خونه ای کنتور آب نداشته و تا به حال قبض آبی برای مردم این سرزمین وجود نداشته ولی چند ماهی هست که متاسفانه یا خوشبختانه بر سر نصب کنتور و تعیین نرخ آبونمان آب بین دولت و مردم کشمکش هست.

بگذریم، ولی سوالی که ممکنه پیش بیاد اینه که چرخ اقتصادشون از کجا می چرخه؟ ایرلند عضو اتحادیه اروپاست و خارج از محدوده شنگن. تو دهه گذشته مثل خیلی از کشورهای اروپایی با بحران اقتصادی شدید دست و پنجه نرم کرده. دوبلین (و نهایتا کرک و گال‌وی) رو که بذاریم کنار، باقی شهرهای ایرلند خیلی شبیه به شمال ایران هست. شهرها و روستای کوچک و متوسط با فاصله های نسبتا کم از هم و همگی سرسبز با مراتع گاو و گوسفند، خوک و حتی غاز و اردک! تا همین چند وقت اخیر، کشاورزی و مرتع داری و صد البته ماهی گیری (و محتملا آآب – جو ی گینس معروف و ویس – کی ایرلندی) مشاغل عمده و پایه اصلی اقتصاد ایرلند رو تشکیل می داد تا اینکه با رکود اقتصادی، این روند تغییر چشمگیری پیدا کرد. شرکتهای چندملیتی یا امریکایی غول فناوری اطلاعات مثل گوگل، اپل، آمازون، لینکداین و غیره ایرلند رو به عنوان مقصد بعدی خودشون برای سرمایه گذاری انتخاب کردند، به دو علت عمده: ۱. زبان انگلیسی ۲. مالیات نسبتا پایین در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی (که جزو سیاستگذاری های دولت برای رونق اقتصادی بوده) و همین روند باعث شده که ایرلند در دهه اخیر تبدیل به قطب فناوری اطلاعات اروپا بشه.

به این ترتیب کشوری کشاورزی که سال های سال نرخ مهاجرپذیری خیلی پایینی داشته در کمتر از ده سال گذشته تبدیل به کشوری صنعتی با نرخ روزافزون مهاجر شده.

مردم ایرلند در مقایسه با مردم سایر کشورهای اروپایی، احتمالا سنتی ترینشون هستند. تلفیق عجیبی از این تکنولوژی، مدرنیته و سنت حتی در دورافتاده ترین و کوچک ترین روستاهای غربی مشرف به اقیانوس اطلس هم قابل لمس هست. از جمله اینترنت پرسرعت (4G) نامحدود با قیمت قابل قبول، یا حتی اینترنت رایگان در قطار، اتوبوس و سایر وسایل نقلیه عمومی و البته بسیاری از هتل ها و رستوران ها و اماکن عمومی -برخلاف خیلی از کشورهای پیشرفته دیگه مثل امریکا و کانادا که اینترنت خیلی گرونی دارند یا دوبی که تقریبا اینترنت رایگانی در معابر عمومیش نداره-. غیر از این، ایرلندی ها به خونگرمی و دوستانه بودن معروف هستند. این موضوع به نظرم -از دید یه ایرانی چشم و مو و پوست تیره- خیلی جای بحث داره. اگه به طور کلی بخواییم بگیم یا در مقایسه کلی با آلمانی ها یا انگلیسی ها و …، صد البته ایرلندی ها خیلی خیلی خونگرم هستند (هرچند که من تو اون کشورها به طور مستمر زندگی نکردم که بتونم نظر دقیق تری بدم) ولی بیایید کمی از نزدیک به این مساله نگاه کنیم: تازه به ایرلند اومده اید و دنبال یک خونه هستید. گاهی اوقات ممکنه که صاحب خونه ازتون بپرسه کجایی هستید. دوستی امریکایی دارم که میگفت به خاطر لهجه امریکاییش، نمیتونست خونه دلخواهش رو بگیره. بماند که زیر سایه وقایع سیاسی-اجتماعی کشورمون در دو سه دهه اخیر، آوردن اسم «ایران» در اون لحظه از پشت تلفن چه تاثیر و بازخوردی میتونه داشته باشه و جالب تر وقتی هست که یک فرد با لهجه ایرلندی با همون فرد صحبت کنه و بازخوردی ۱۰۰٪‌ متفاوت بگیره. در توضیح همین مورد بگم که ۱. امریکا و ایرلند دوستیی به بلندای تاریخ دارند ۲. لزوما رفتار همه آدم ها نسبت به غیربومی ها اونطور نیست و طبیعتا خوب و بد همه جا هست ۳. به گفته خیلی ها این مسایل تو کشورهای دیگه به مراتب پررنگ تر از ایرلند هست و پررنگ تر از هر جای دیگه، تو ایران خودمون هست که مردم خصوصا در تهران به سه درجه تقسیم میشن: درجه ۱: تهرانی، درجه ۲: شهرستانی و درجه ۳: افغانی (با کمال تاسف). از ماست که بر ماست.

از نظر سبک زندگی، بالطبع تفاوت خیلی فاحشی با زندگی ایرانی هست (مثل همه کشورهای غربی دیگه) ولی نهایتا همگی انسانیم با علایق، دلبستگیها، تعلقات و دلتنگیها و عواطف مشابه و از یک جنس:

– سرویس های بهداشتی عاری از آب طهارت
– فضله سگ تو گوشه و کنار خیابون ها و کفش هایی که از روی اون ها رد میشن و به همه جای منزل میرسند
– غذاهای خیلی متفاوت با ذائقه ما
– استفاده از کارد و چنگال به جای قاشق و چنگال
– یک سری آزادی های خاص مثل مصرف بی رویه الکل و بعضی مواد مخدر
– احترام به عقاید
– برابری جنسیتی
– عدم قضاوت دیگران
– صداقت و درستی
– اعتماد به هم
– مالیات کسری از درآمد
و … شاید کلی ترین مواردی باشه که بشه بهشون اشاره کرد که بعضی خیلی منفی و بعضی خیلی مثبتند و بعضی هم لزوما خوب یا بد نیستند و فقط به صورت هنجاری از اون فرهنگ پذیرفته شده اند.
مثلا اگر کسی فقط گوشت حلال میخوره، باید بدونه که گوشت حلال تازه همیشه در دسترس نیست و همینطور رستورانهای حلال همیشه و همه جا در دسترس نیستند و غذای تمام رستورانهای زنجیره ای و محلی اگر گوشت خوک نباشه، حلال هم نیست، مگر گزینه های گیاه خواری یا ماهی یا حتی ژله و خیلی دسرهای دیگه هم حلال نیستند چون از ژلاتین خوکی تهیه میشن!
یا اگه کسی (چه مرد و چه زن) با نظام مردسالارانه ایران بزرگ شده و قبولش داره و تاب و تحمل دیدن موفقیت خانمها در زمینه های مختلف رو نداره، باید بدونه که زندگی براش در جامعه ای کاملا متفاوت که این مسایل کاملا حل شده و پیش پا افتاده هست، خیلی سخت خواهد بود. یا برعکس، خانمی که تمام عمر با نگاه های تحقیرآمیز و شهوت آمیز پر از استهزا و متلک و جوک های جنسیتی مردان جامعه اش جنگیده و دست و پنجه نرم کرده، با آزادی و احترام و ارزشهای قانونی کاملا متفاوتی روبرو خواهد شد. و نهایتا اگه کسی تمایلی به راه رفتن با کفش در منزل نداره، باید به فرهنگ سایرین احترام بذاره و قانون بدون کفش در منزل رو برای خودش در قلمرو خونه خودش داشته باشه و وقتی هم مهمونی داره، ازشون بخواد که به خواسته اش احترام بذارند.

این موارد کلی بود و مختص ایرلند نبود ولی مورد خاص تر در مورد ایرلند شاید آب و هوای متعدل (سرد!) و مرطوبشه با بارون خیلی زیاد و رطوبت هوای بسیار بالا و تقریبا بدون برف؛ ابر زیاد و آفتاب کم. زمستونهایی با طول روز خیلی خیلی کوتاه (از ۹ تا ۱۵:۳۰) و تابستونهایی با طول روز خیلی خیلی بلند (از ۴:۳۰ تا ۲۲:۰۰) که همه اینها منجر به پوشش گیاهی و جانوری خیلی بکر ایرلند شده. طبیعتی باور نکردنی که من هنوز هم بهش نگاه که میکنم مدتی طول میکشه تا به خودم بقبولونم که تخیل، توهم، عکس یا نقاشی نیست و واقعیه!

کلام آخر این که هر جایی تو این دنیا یک سری خوبی و یک سری بدی هایی داره و هیچ جایی بهشت برین یا مشابهش نیست. اگر چشمتون بدیهای ایران رو میبینه، میتونم خوبیهاشو براتون بشمرم و اگه اروپا و امریکا و غیره رو آرمانشهر میبینیدِ، میتونم مشکلاتش رو براتون لیست کنم تا بفهمید که هیچ جایی ایده آل نیست و مردم هم هر جایی که باشند، از جنس انسان هستند و آدمی. مهاجرت هم موضوع و تصمیم آسونی نیست و پیچیدگی های خاص خودش رو داره. مهم، بیشتری استفاده بهینه از شرایط و امکانات موجود هست.

7 Comments

  1. ساده

    2015/02/26

    Post a Reply

    اول از همه می خواستم تشکر کنم برای اپلیکیشن ای او اس که زحمت کشیدید برای رادیو گیک (جادی.نت) درست کردید. ( البته من از محصولات اپل استفاده نمی کنم به علت قیمت زیاد) دوم اینکه فعلا تمام متن شما در مورد ایرلند مطالعه کردم بسیار عالی با توضیحات خیلی خوبی به شرح می پردازید. خیلی لذت بردم امیدوارم که موفق باشین. این اولین پستی بود که از شما حوندم در آینده بیشتر به وبلاگ شما سر بزنم و شاهد مطالب جدیتری باشم..

  2. Mozhgan

    2015/06/25

    Post a Reply

    نیکو جون واقعا خیلی عالی بود. مرسی. لزت بردم از این نوشته واقع گرایانت.

Trackbacks/Pingbacks

  1. مهاجرت به ایرلند - Random Pieces of My Mind | Random Pieces of My Mind - […] به شرایط کاری و تحصیلی در ایرلند. همونطوری که تو مطلب زندگی در ایرلند هم گفتم، ایرلند الان اقتصادی…

Submit a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *