ماجراهای پشتیبانی – قسمت اول

2013/05/26

[زنگ تلفن] -سلام. –سلام. خوبی؟ -خوبم. ممنون. چه خبر؟ — من اومدم پایتخت. بابا یه برنامه ای واسه سیستم جدید مکشون تو شرکت می خواد. اینجا مجموعه نرم افزار مک زیاد هست. کدومشو بگیرم؟! ـ؟؟!!! چه برنامه ای لازم داره؟ خب ببین تو کدوم مجموعه، اون برنامه هست، همونو بخر!! –آهان. باشه. خدافظ. سه دقیقه بعد: [زنگ تلفن] –دوباره سلام. ببخشیدا مزاحم شدم دوباره. -خواهش میکنم. بگو. –اینا میگن ورژن های مک فرق می کنه. من کدومو بگیرم؟-سیستم بابات چی هست؟ –نمی دونم! -خب من چطوری می تونم بهت کمک کنم؟!! شاید بهتر باشه از بابات بپرسی –باشه. مرسی. خدافظ. به مسیر کارکرد مغز آدم ها فکر می کنم و یاد کارتونی از اکس-کی-سی-دی میفتم که قبلا ترجمش کرده بودم و الان دوباره دستی به سر و روش کشیدم و تو یه پست دیگه آپلودش می کنم. ادامه...

افزودن یک درایو شبکه در مکینتاش به لیست استارت آپ

2012/03/20

زمانی که داخل یک شبکه باشید، قطعا یه سری جاها هستن که مکررا نیاز دارید بهشون دسترسی پیدا کنید. وقتی لازم باشه هر روز چندین بار به این درایوها دسترسی پیدا کنید،‌ انجام یه سری کارهای تکراری، خسته کننده می شه و زمان بر و اینجاست که افزودن درایو شبکه به لیست استارت آپ براتون ممکنه خیلی مهم باشه. برای این که ارتباط با یه درایو روی شبکه به طور اتوماتیک با روشن کردن سیستم انجام بشه، این کار رو می کنیم: از منوی فایندر connect to server… رو می زنیم. به چند روش می شه ای کار رو انجام داد که من دوتاشو می گم: ۱. کلیک راست روی فایندر و انتخاب گزینه مربوط ۲. استفاده از کلید میان بر command + K بعد از این کار به System Preferences می رویم و Login Items رو انتخاب می کنیم. System Preferences دکمه «+» رو می زنیم و از پنجره باز شده، درایو/پوشه مورد نظر رو انتخاب می کنیم و بعد رو می...

سرآغاز!

2012/03/19

ای نام تو بهترین سرآغاز، بی نام تو نامه کی کنم باز؟! خب، خب، خب! بالاخره تلسم رو شکستم! برنامه دقیقا خاصی ندارم برای محتوای این وبلاگ. اما فکر کنم جای باشه واسه مستندسازی کارهای روزمره ای که انجامشون می دم و گاهی با کلی زحمت و تلاش و جستجو انجامشون می دم. نوشتنش واسه اینه که شاید به درد یکی دیگه با همون مشکل بخوره و کارش زودتر راه بیفته. انگلیسی نوشتن خیلی راحت تر از فارسی نوشتنه، مخصوصا اگه در مورد مطالب کامپیوتری باشه که معادل های فارسی خوبی برای بیشتر اصطلاحاتش نداریم و اصولا این روزا دیگه بلد بودن زبان انگلیسی برای همه یه الزام هست، مخصوصا اگه کسی باشه که با تکنولوژی هم سر و کار داشته باشه. اما خب، این حالت ایده آل قضیه هست. بیشتر دوروبریامون چیزی فراتر از چند کلمه احوالپرسی یا فحش انگلیسی بلد نیستن، که جای بسی افسوس داره. به هر حال به دلیل این که مطلب و محتوا به زبان انگلیسی خیلی خیلی بیشتر از فارسی هست، سعی می کنم بیشتر مطالب رو به فارسی بنویسم تا شاید کمکی هم باشه به افزایش...