وقتی کوچیکتر بودیم، همیشه شعار « فرزند کمتر، زندگی بهتر » رو میدیدیم رو در و دیوار. یه خونواده چهار نفری متشکل از یه بابا، یه مامان مسلمون مقنعه به سر، یه پسر و یه دختر مسلمون مقنعه به سر حتی قبل از سن تکلیف. الان حدود ۲۰ سالی از دوران اون شعارها میگذره و جمعیت ۷۵ میلیونی کشور هنوز کار و درآمد و وضعیت اقتصادی و رفاهی مناسبی نداره. کلانشهری مثل تهران مملو از جمعیت شده و دود اگزوز و آلودگی و ترافیک. همین دو سال پیش بود که صبحها به میدون ونک که میرسیدم، حس میکردم زندگی ماشینی مدرن شهری که میگن همینه. همه عین رباتهای فوق سریع میدوند که خودشون رو به زندگی برسونند. جمعیتی بزرگ که خیلی از جوونهاش بیکارند و کارمندهاش هم امنیت شغلی خوبی ندارند. تامین زندگی شخصی با رفاه نسبی، کار سختیه و اگر این شخص تبدیل به یک خونواده بشه، این کار دو چندان سخت میشه. حال این که این خونواده چطور قصد تولد، تامین و پرورش یک بچه رو داره، جای سوال هست و حال این که این روزها اتوبانهای تهران مزین به این...