اپ راديو گيك رو خيلى وقت پيش شروع كردم به نوشتن، اما مشغله هاى كارى و غيره فرصتى نميذاشت كه تمومش كنم. چند وقت پيش بود براى اولين بار تصميم گرفتم به جاى ميتآپهاى تفننى كه گاها ميرم، سراغ يه چيز جدى/فنى تر برم. یکیش رو پیدا کردم و عصر پنجشنبهای، شال و كلاه كردم و راهى پاب قيد شده تو آدرس شدم. راس ساعت شش وسيدم و پله ها رو رفتم بالا… از راهرو متوجه ميز رزرو شده شدم و دو تا پسر مو طلايى ١٧، ١٨ ساله با يه مشت تبلت ويندوزى دستشون. حس كردم زيادى به موقع رسيدم و راحت نيستم اگه برم تو. اومدم بيرون و نيم ساعتى تلف كردم تا شايد شلوغتر بشه. ٦:٣٠ كه رفتم تو مردهاى بيشترى دور ميز بودن ولى از رده هاى سنى مختلف ترى! رفتم و نشستم بينشون. يكى اون گوشه، ته ميز نشسته بود كه حس كردم دلم ميخواد بيشتر باهاش حرف بزنم. ميان سال يا بيشتر، چاق، تيشرت “I � Unicode.” به تن، موهای جو گندمی دم اسبی و عینک به چشم و نهایتا مَنِشی گیکی. بعد از مدتی، بالاخره سر صحبت باهاش باز شد. اولین بار و اولین...