اپ راديو گيك رو خيلى وقت پيش شروع كردم به نوشتن، اما مشغله هاى كارى و غيره فرصتى نميذاشت كه تمومش كنم. چند وقت پيش بود براى اولين بار تصميم گرفتم به جاى ميتآپهاى تفننى كه گاها ميرم، سراغ يه چيز جدى/فنى تر برم. یکیش رو پیدا کردم و عصر پنجشنبهای، شال و كلاه كردم و راهى پاب قيد شده تو آدرس شدم. راس ساعت شش وسيدم و پله ها رو رفتم بالا… از راهرو متوجه ميز رزرو شده شدم و دو تا پسر مو طلايى ١٧، ١٨ ساله با يه مشت تبلت ويندوزى دستشون. حس كردم زيادى به موقع رسيدم و راحت نيستم اگه برم تو. اومدم بيرون و نيم ساعتى تلف كردم تا شايد شلوغتر بشه. ٦:٣٠ كه رفتم تو مردهاى بيشترى دور ميز بودن ولى از رده هاى سنى مختلف ترى! رفتم و نشستم بينشون. يكى اون گوشه، ته ميز نشسته بود كه حس كردم دلم ميخواد بيشتر باهاش حرف بزنم. ميان سال يا بيشتر، چاق، تيشرت “I � Unicode.” به تن، موهای جو گندمی دم اسبی و عینک به چشم و نهایتا مَنِشی گیکی. بعد از مدتی، بالاخره سر صحبت باهاش باز شد. اولین بار و اولین روزش در دوبلین بود. موسس اصلی هکرز اند فاندرز تو سیلیکون ولی. داستان جالبی داشت؛ شروعی با آیتی سالیان درازی پیش از این، تغییر مسیر به سمت فیلم سازی و رفتن به هالیوود و نهایتا بازگشت به آیتی و تاسیس هکرز اند فاندرز برای پشتیبانی و حمایت از ایدهها و استارتآپهایی که وضعیت مالی خوبی ندارند. از دلمشغولیها و دغدغههای فکری و پروژه ناتمومم که گفتم، از جزییاتش پرسید و بهش توضیح دادم که حدود نصفی از اینترنت ایران تحت کنترل دولت هست و اون نصف باقیموندش هم از طرف دولت امریکا و متابعینش برای کاربران ایرانی بلوکه شده و خارج از دسترس هست و بلاگر محبوب من، جادی، با تلفیق عجیب و دیدگاه جالبی که از آیتی و جامعه شناسی داره، مطالب خوبی رو به گوش مخاطبینش میرسونه که دسترسی بهش راحت نیست و اپ من قراره کمی از پیچیدگیهای این روند دسترسی رو کاهش بده. جاناتان یا همون جان داشت گوش میداد و گاها هم سر تکون میداد و به دلیل نامشخصی حس کردم چرت و پرت زیادی گفتم. صحبت ادامه داشت و از این در و اون در گفتیم و گذشت. سر شب که اومدیم بیرون، دم در موقع خداحافظی حرف خیلی خوبی بهم زد و گفت: «خیلی خوبه که یکی بخواد زندگی رو برای مردم اون ور دیوارهای بلند، آسونتر کنه». همین یه جمله مختصر به قدری بهم قوت قلب بهم داد که همه مسیر برگشت تا خونه رو پیاده رفتم بدون اینکه باد و بارون همیشگی ذرهای اذیتم کنه!
به هر حال خوشحالم از این که آخر سر تونستم کار اپ رادیو گیک رو تموم کنم و بذارمش رو استور و خوشحالتر از این که بازخوردهای کاربرها رو دیدم که باعث دلگرمی بیشتر و بیشتره. طبیعتا جای بهبود هست برای نسخههای بعدی و از اونجایی که من گرافیست خوبی نیستم و عکسهای باکیفیتتری در دسترسم نبود، بیشتر از اون نتونستم وقت برای زیباسازی ظاهر برنامه بذارم. از دوستان گرافیست اگر کسی بخواد طرح بهتری بده، من ازش مشتاقانه استقبال میکنم.
نکته مضحک دیگهای هم که بعد از انتشار برنامه متوجهش شدم این بود که فرم ثبت اپ در آیتونزکانکت رو روی مک پر کرده بودم که کیبورد استاندارد فارسی داره.